«علت مرگ نامعلوم»، فقط نام یک فیلم نیست؛ نمادی از سینمای مستقل است که در انسداد ساختار سینمایی ما همچون قصهاش با تقدیر تراژیک مواجه شد و سهسال بیهیچ علت روشنی توقیف شد. حالا پس از سهسال و بهواسطه تغییر دولت، امکان اکران آن بهشکل محدودی فراهم شد. گرچه این تأخیر در نمایش فیلم، خسارت و لطمه سنگینی به فیلم و سازندگانش از حیث مالی و روانی وارد کرد اما فیلمی ستایشبرانگیز و قابل تأمل در برابر نگاه مخاطب قرار میدهد تا به تماشای اثری متفاوت در سینمای اجتماعی ایران بپردازد.
فیلم «علت مرگ نامعلوم» نخستین ساخته سینمایی علی زرنگار، یک روایت جادهای از سرگذشت هفت مسافر است که زندگیشان در پایان یک سفر طولانی با مرگ یکی از مسافران تغییر میکند. روایت زرنگار آنقدر گیرا، نفسگیر و انسانی است که تماشای آن برای هر بینندهای واجب و در این وانفسای اکران فیلمهای کمدی یک فرصت مغتنم است. این صفحه به احترام سینمای مستقل و شریف ایران است که یکتنه در برابر تمام کژتابیها ایستاده است. به همین بهانه با مجید برزگر تهیهکننده و علی زرنگار کارگردان فیلم به گفتوگو نشستیم که در ادامه میخوانید:
شاید نخستین پرسشی که بعد از تماشای فیلم در ذهن مخاطب نقش میبندد، این است که علت توقیف سهساله «علت مرگ: نامعلوم»،چه بود؟ حاصل این توقیف قطعاً لطمههای مالی و روحی است که بر عوامل و سازندگان اثر وارد میشود. آنهم فیلمی که بهنظر من یک اتفاق مهم در سینمای اجتماعی ماست.
مجید برزگر: راستش جواب این سوال برای ما هم بهعنوان سازندگان این فیلم هنوز نامعلوم است. من سعی میکنم یک خلاصهای از آن دوران را برای شما بگویم تا ببینیم که اصلاً سینمای ایران گرفتار چه معضلاتی است و چه کسی باید آنها را حل کند. واقعیت این است که گروهی فکر میکنند قیم سینما هستند. گروهی که فکر میکنند بزرگترند و بیشتر از مولفان و سازندگان فیلم میفهمند.
فیلمنامهای که چند سال نوشتن آن طول کشیده و حاصل تعمیق و بررسی سازندگان، مشخصاً نویسنده و کارگردان فیلم است و برای اینکه موضوعی را بسط و گسترش دهند و طراحی کنند اما گروهی که مینشینند و آن را میخوانند و نمیدانیم دقیقاً از کجا میآیند و چطور میتوانند بر همه موضوعات تسلط داشته باشند و اغلب انگاری این جملهی «به نظر من جالب نیست» یا «به نظر من میتوانست آنطوری شود» یا جملاتی شبیه اینها. میخواهم روی این نکته تاکید کنم که سلیقه فرموده چه بلایی دارد سر سینمای ایران میآورد.
آنچه بسیاری از سینماگران دغدغهمند مثلِ آقای بیضایی یا مهرجویی در همه گفتوگوهایشان در دوران فیلمسازیشان میگفتند و ما میخواندیم، حالا خودمان تجربه کردیم. مثلاً پرویز ۵ سال توقیف شد تا با تغییر دولت امکان نمایش آن فراهم شد. درست مثل همین اتفاقی که درباره «علت مرگ نامعلوم» افتاد. فیلم بعد از سهسال توقیف اکران شد بدون اینکه یک فریم از آن حذف شود یا آسمان به زمین بیاید. بدون اینکه انقلابی شود یا مردم تحریک شوند و هیچ کسی هم اعتراض نکرد. فقط توقیفکنندگان بودند که با کژفهمی این بلاها را سر سینمای ما میآورند.
جالب اینکه فیلمنامه این فیلم سهبار پروانه ساخت گرفت. پیش از آقای زرنگار، قرار بود فیلم توسط تهیهکننده و کارگردان دیگری ساخته شود و پروانه ساخت هم گرفت. وقتی قرار شد من وارد پروژه شوم و فیلم را بسازیم طبیعتاً آن پروانه ساخت از تهیهکننده قبلی انتقال داده نمیشد، بنابراین پروانه قبلی کنسل شد و دوباره به همراه آقای زرنگار تقاضای پروانه ساخت دادیم و مجوزش را گرفتیم که این دریافت دومین پروانه ساخت از دو شورای متفاوت بود.
بعد از مدتی آن شورا که موقت و بین تغییر دو دولت بود، کنسل شد و شورای جدیدی مستقر شد که به ما گفتند، باید از این شورا هم پروانه ساخت بگیرید که باتوجه به دیدگاههای شورای جدید در یک پروسه طولانیتر دوباره و برای بار سوم پروانه ساخت گرفتیم. درواقع این فیلم از همین نظام مستقر و سازمان سینمایی سهبار پروانه ساخت گرفت و همان فیلمنامه عیناً ساخته میشود و بهکل غیر قابل نمایش اعلام میشود! روشن است که خطا در آنجاست، نه در ما. روشن است که شورای بعدی، شورای قبلی را قبول ندارد.
ما فکر میکنیم که «علت مرگ نامعلوم»، مطلقاً سیاسی نیست بلکه یک فیلم اجتماعی است با نگاهها و تیزبینیهای خودش که در هر زمانی از تاریخ قابل فهم و تعمیم باشد؛ چراکه مسئله اصلی آن مسئله بشری و انسانی است. متاسفانه وقتی فیلم در پاییز ۱۴۰۰ تمام شد، ما تقاضای حضور در جشنواره کردیم و هیئت انتخاب در میان صدواندی فیلم، این فیلم را با بالاترین رأی انتخاب کرد و حتی از درون هیئت انتخاب با ما تماس گرفتند، تبریک گفتند و به دریافت سیمرغهای احتمالی نوید دادند اما وقتی لیست فیلمهای نهایی اعلام شد، نام فیلم ما در آن نبود و این یک ضربه سنگینی برای ما و عوامل فیلم بود.
منبع: