سیاستگذاری ارزی در ایران، نیازمند تصمیمگیریهایی است که علاوه بر کاهش فساد و رانتجویی، اثرات منفی بر رفاه عمومی را به حداقل برساند. برای برقراری این توازن، گروههای گوناگون اقتصادی، پیشنهادهای سیاستی مختلفی دارند.
گروه اقتصادی؛ پرونده "باجِ باجه"؛ بخش 188 ـ رضا احسانی؛ پژوهشگر اقتصادی، در یادداشتی اختصاصی برای تسنیم نوشت:
در یادداشت قبلی، ضمن تحلیل «بازیگران بازار ارز ایران»، ساختار طرف عرضه و تقاضا در بازار ارز ایران، نقش بازیگران کلیدی، چالشهای موجود، و مقایسه آن با بازارهای ارز پیشرفته مورد بررسی قرار گرفت. در یادداشت پیش رو، تلاش شده با زبانی ساده و بصورت خلاصه، به عقاید و نظریات نحلهها و گروههای مختلف اقتصاددانان ایرانی به موضوع «نرخ برابری ارزها» مروری داشه باشیم.
در همین زمینه بیشتر بخوانید
در سالهای اخیر،به یکی از چالشبرانگیزترین مسائل اقتصاد ایران تبدیل شده است. این مسئله بر تجارت خارجی و سرمایهگذاریها تأثیر مستقیم دارد، و با سفره و معیشت خانوارها نیز بصورت مستقیم و مؤثر گره خورده است. گروههای مختلفی از اقتصاددانان و مسئولان عالیرتبه در این حوزه، رویکردهای متفاوتی را مطرح میکنند که هرکدام با استدلالهای خاصی همراه است.
اقتصاددانان حامی «آزادسازی»
این گروه بر این باورند که نظام چندنرخی کنونی باعث ایجاد فساد و رانتجویی شده و بهرهوری اقتصادی را کاهش داده است. آنها معتقدند که تعیین توسط بازار و آزادسازی کامل آن، میتواند تخصیص بهینه منابع را بهبود بخشد و شفافیت اقتصادی را افزایش دهد. مزایای افزایش نرخ برابری ارز (به زبان ساده همان گران شدن دلار) میتواند مزایای زیر را در پی داشته باشد.
این افراد تجربه کشورهایی مانند ترکیه و مصر و برزیل که آزادسازی را اجرا کردهاند، را بهعنوان مثالهایی برای کاهش شوکهای اقتصادی مطرح میکنند. در ترکیه، اصلاحات ارزی منجر به افزایش شفافیت اقتصادی و کاهش فساد شد. در مصر نیز با وجود چالشهای اولیه، آزادسازی توانست در بلندمدت ثبات اقتصادی نسبی به ارمغان آورد. همچنین تجربه برزیل نشان میدهد که سیاستهای هماهنگ مالی و پولی همراه با آزادسازی ، میتواند به کاهش نوسانات و تقویت تولید ملی منجر شود.
برخی از منتقدان این گروه معتقدند که حتی در این کشورها نیز آزادسازی منجر به افزایش نابرابری و فشار بر اقشار آسیبپذیر شده و نتیجه میگیرند که اتخاذ سیاستهای تکمیلی برای حمایت از این گروهها اجتنابناپذیر است، و تأکید میکنند در ایران نیز ممکن است چنین سیاستهایی بدون ایجاد زیرساختهای مناسب، نتیجه معکوس داشته باشد.
اقتصاددانان و مسئولان حامی کنترل
این گروه تأکید میکنند که آزادسازی در شرایط کنونی اقتصاد ایران، منجر به نوسانات شدیدتر، افزایش تورم و فشار بر اقشار ضعیف جامعه خواهد شد. آنها بهویژه نگران هستند که بازار ارز در ایران تحت تأثیر انتظارات تورمی و سفتهبازی قرار دارد و آزادسازی، ممکن است به جهشهای غیرقابلکنترل قیمتها منجر شود. دلایل کلیدی این گروه برای تأکید بر کنترلاز این قرار است:
این گروه نیز برای استدلالهای خود نمونههایی ذکر میکنند: کشورهای ونزوئلا و آرژانتین بهعنوان مثالهای شکستخورده آزادسازی در شرایط ضعف اقتصادی و فساد مطرح میشوند. در ونزوئلا، حذف کنترلهای ارزی به فروپاشی اقتصادی انجامید. در آرژانتین نیز آزادسازی به بحرانهای ارزی و کاهش شدید ارزش پول ملی منجر شد. در این کشورها، نبود مدیریت صحیح و نظارت بر بازار ارز، منجر به از دست رفتن کنترل اقتصادی شد. این گروه توصیه میکنند که دولت با کنترل دقیق و تخصیص منابع ارزی به بخشهای اولویتدار، از فشار بر اقتصاد و مردم بکاهد. آنها معتقدند که باید بصورت تدریجی و با کنترل دولت اصلاح شود تا از شوکهای اقتصادی جلوگیری گردد. برنامهریزی برای تثبیت و ایجاد تعادل میان عرضه و تقاضا از جمله راهکارهای پیشنهادی این گروه است.
منبع: